1 . خشمگین کردن
[فعل]

to exasperate

/ɪgˈzæspəˌreɪt/
فعل گذرا
[گذشته: exasperated] [گذشته: exasperated] [گذشته کامل: exasperated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خشمگین کردن بر انگیختن

معادل ها در دیکشنری فارسی: رنجاندن
مترادف و متضاد annoy infuriate irritate please
  • 1.this futile process exasperates prison officers.
    1. این فرآیند بیهوده افسران زندان را خشمگین می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان