Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خوابگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
hall of residence
/ˌhɔːl əv ˈrezɪdəns/
قابل شمارش
[جمع: halls of residence]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوابگاه
مترادف و متضاد
dormitory
hall
1.For a brief time they had shared a room in hall of residence.
1. برای مدت کوتاهی آنها در خوابگاه هم اتاقی بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hall
halitosis
halibut
halfwit
halfway house
hallmark
hallowed
halloween
hallucinate
hallucination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان