1 . تقریبا
[قید]

pretty much

/ˈprɪti mʌʧ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تقریبا

مترادف و متضاد almost
  • 1.I won't be long. I'm pretty much finished.
    1. من دیر نخواهم کرد. تقریبا کارم تمام شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان