[اسم]

der Dauerauftrag

/ˈdaʊ̯ɐˌʔaʊ̯ftʀaːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Daueraufträge] [ملکی: Dauerauftrag(e)s]

1 دستور حواله مستمر

  • 1.Er hat den Dauerauftrag gekündigt.
    1. او دستور حواله مستمر را فسخ کرد.
  • 2.Ich zahle meine Miete per Dauerauftrag.
    2. من اجاره‌ام را با دستور حواله مستمر پرداخت می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان