[عبارت]

etwas an den Nagel hängen

/ˈɛtvas an deːn ˈnaːɡl̩ ˈhɛŋən/

1 (از چیزی) دست کشیدن (چیزی را) متوقف کردن، (کاری را) رها کردن

  • 1.Dieses Hobby habe ich an den Nagel gehängt.
    1. من از این سرگرمی دست کشیدم.
  • 2.Nach 23 Dienstjahren hat er seinen Job an den Nagel gehängt.
    2. بعد از 23 سال خدمت، او کار خود را رها کرد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "چیزی را بر میخ آویختن" است و از آن جایی که وقتی لباسی را از جایی آویزان می‌کنند دیگر به آن نیاز نمی‌باشد کنایه از "دست کشیدن" یا "رها کردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان