Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کشتی هوایی (بادکنکی)
2 . گامبو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
blimp
/blɪmp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کشتی هوایی (بادکنکی)
بلیمپ
a promotional blimp
کشتی هوایی تبلیغاتی
2
گامبو
بشکه، خیلی چاق
disapproving
humorous
informal
1.My sister a total blimp.
1. خواهرم خیلی گامبو است.
توضیحاتی در رابطه با blimp
واژه blimp در این مفهوم هم جنبه طنزآمیز دارد و هم جنبه توهینآمیز. این واژه اشاره دارد به اینکه یک فرد از فرط چاقی شبیه کشتی هوایی بادکنکی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
blimey
blight
blessing in disguise
blessing
blessedness
blind
blind alley
blind as a bat
blind date
blind drunk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان