Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (دوره) نقاهت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
convalescence
/ˌkɑːnvəˈlesns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(دوره) نقاهت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقاهت
1.You need four to six weeks' convalescence.
1. شما به چهار تا شش هفته دوره نقاهت نیاز دارید.
تصاویر
کلمات نزدیک
convalesce
conurbation
conundrum
contusion
contuse
convalescent
convection
convene
convenience
convenience food
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان