Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تثبیت شدن
2 . برابر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to even out
/ˈiːvən ˈaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: evened out]
[گذشته: evened out]
[گذشته کامل: evened out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تثبیت شدن
ثابت شدن
1.House prices keep rising and falling but they will eventually even out.
1. قیمتهای مسکن مدام در حال افزایش و کاهش هستند، اما در نهایت تثبیت خواهند شد.
2
برابر کردن
بهطور مساوی توزیع کردن
1.He tried to even out the distribution of work among his employees.
1. او سعی کرد توزیع کار را بین کارمندانش برابر کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
even number
even
evelyn
eve
evasiveness
even so
even though
even up
even-handed
even-tempered
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان