[صفت]

explosive

/ɪkˈsploʊsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more explosive] [حالت عالی: most explosive]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انفجاری قابل‌انفجار، منفجره

  • 1.Hydrogen is highly explosive.
    1. هیدروژن به‌شدت قابل‌انفجار است.
an explosive gas
یک گاز منفجره

2 خشن عصبانی، انفجاری (رفتار)

  • 1.Both men suddenly spoke in the same explosive tone of voice.
    1. هر دو مرد ناگهان با یک لحن خشن صحبت کردند.
[اسم]

explosive

/ɪkˈsploʊsɪv/
قابل شمارش

3 ماده منفجره

  • 1.The miners used explosives.
    1. معدنچی ها از مواد منفجره استفاده کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان