Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شاهین (پرندهشناسی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
falcon
/ˈfælkən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاهین (پرندهشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهین
1.Falcons kill other animals for food.
1. شاهینها حیوانات دیگر را برای خوردن میکشند.
2.His falcon flew into a window of the empty castle and did not return.
2. شاهین او به داخل پنجره آن قلعه خالی (از سکنه) پرواز کرد و بازنگشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
falangist
falangism
falafel
fakir
fake
fall
fall apart
fall asleep
fall away
fall back on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان