[اسم]

folks

/foʊks/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خانواده (پدر و مادر) مردم، مردمان

  • 1.I'm going home to see my folks next weekend.
    1. آخر هفته بعد می روم خانه تا خانواده ام را ببینم.
  • 2.Some folks don't like foreigners.
    2. برخی مردم (افراد) از خارجی ها خوششان نمی آید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان