Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با سر
2 . بیمهابا
3 . عجولانه
4 . با سر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
headlong
/ˈhedlɔːŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با سر
اول سر و بعد سایر قسمتهای بدن
مترادف و متضاد
headfirst
1.I fell headlong into a pool of icy water.
1. من با سر به درون استخری از آب یخ افتادم.
[صفت]
headlong
/ˈhedlɔːŋ/
قابل مقایسه
2
بیمهابا
نسنجیده، بیفکر
3
عجولانه
1.In the headlong rush to buy houses, many people got into debt.
1. در عملی عجولانه برای خریدن خانه، خیلی از مردم بدهی بالا میآورند.
4
با سر
[اول سر و بعد سایر قسمتهای بدن]
a headlong dive/fall
شیرجه/سقوط با سر
تصاویر
کلمات نزدیک
headlines
headline
headlight
headland
headlamp
headman
headmaster
headmistress
headphones
headquarters
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان