[اسم]

headphones

/ˈhedfoʊnz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هدفون گوشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: گوشی
مترادف و متضاد earphones
  • 1.She was listening to the radio through headphones.
    1. او داشت با هدفون به رادیو گوش می‌داد.
a pair of headphones
یک هدفون
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان