[فعل]

to heed

/hid/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: heeded] [گذشته: heeded] [گذشته کامل: heeded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توجه کردن (با دقت) توجه کردن

formal
مترادف و متضاد notice pay attention disregard
  • 1.Florence pays no heed to what the signs say.
    1. "فلورنس" به آنچه علائم می‌گویند هیچ توجهی نمی‌کند.
  • 2.I demand that you heed what I say.
    2. تقاضا می‌کنم که (به دقت) به آنچه می‌گویم، توجه کنید.
[اسم]

heed

/hid/
قابل شمارش

2 توجه ملاحظه، دقت

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان