[فعل]

to idolize

/ˈaɪdəˌlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: idolized] [گذشته: idolized] [گذشته کامل: idolized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (از کسی) بت ساختن پرستیدن، بیش از حد ستودن

  • 1.He has always idolized his uncle.
    1. او همیشه بیش از حد عمویش را ستوده است.
  • 2.She idolized her father.
    2. او از پدرش بت ساخته بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان