[صفت]

injured

/ˈɪn.dʒərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more injured] [حالت عالی: most injured]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آسیب‌دیده صدمه‌دیده، زخمی

مترادف و متضاد hurt
  • 1.Helping the injured animals
    1. کمک کردن به حیوانات زخمی
  • 2.She was told to stay in bed and rest her injured back.
    2. به او گفته شده بود که در تخت بماند و به کمر آسیب‌دیده‌اش استراحت دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان