Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . صدمه (جدی) دیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to maim
/meɪm/
فعل ناگذر
[گذشته: maimed]
[گذشته: maimed]
[گذشته کامل: maimed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
صدمه (جدی) دیدن
نقص عضو کردن
مترادف و متضاد
cripple
disable
incapacitate
injure
1.Auto accidents maim many persons each year.
1. تصادفات اتومبیل هر ساله انسانهای بسیاری را نقص عضو میکند.
2.Though he went through an awesome experience in the crash, Fred was not seriously maimed.
2. اگرچه "فرد" تجربه وحشتناکی در تصادف داشت اما صدمه جدیای ندید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mailman
mailing-card
mailbox
mail slot
mail carrier
maimed
main
main course
main line
main road
کلمات نزدیک
mailshot
mailroom
mailman
mailing list
mailbox
main
main body
main character
main clause
main course
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان