Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وعده اصلی (غذا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
main course
/ˌmeɪnˈkɔːrs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وعده اصلی (غذا)
1.I had salmon for my main course.
1. من برای وعدهی اصلی، ماهی سالمون خوردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
main clause
main character
main body
main
maim
main dish
main effect
main floor
main line
main man
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان