Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (در جواب تماس ازدسترفته کسی) با کسی تماس گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to phone back
/foʊn bæk/
فعل گذرا
[گذشته: phoned back]
[گذشته: phoned back]
[گذشته کامل: phoned back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(در جواب تماس ازدسترفته کسی) با کسی تماس گرفتن
(بعد از یک بار پاسخ ندادن) دوباره زنگ زدن
مترادف و متضاد
call back
1.1. I'm waiting for someone to phone me back with a price.
1. منتظرم یک نفر با من تماس بگیرد و قیمت را به من بگوید.
2.She said she'd phone back.
2. او گفت که دوباره زنگ میزند.
تصاویر
کلمات نزدیک
phone
phoenix
phoenician
phobic
phobia
phone bill
phone book
phone booth
phone box
phone call
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان