[اسم]

plea

/pli/
قابل شمارش
[جمع: pleas]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درخواست دادخواست

معادل ها در دیکشنری فارسی: استدعا التماس دادخواست درخواست
formal specialized
مترادف و متضاد appeal claim request
  • 1.In court today, the judge consented to the lawyer's plea for a light sentence.
    1. امروز در دادگاه قاضی به دادخواست وکیل به حکمی سبک‌تر رضایت داد.
  • 2.The employees turned in a plea to their boss for higher pay.
    2. کارمندان برای حقوق بالاتر به رئیس‌شان دادخواست ارائه دادند.
  • 3.The president's plea to release the captives was denied by the enemy.
    3. درخواست رئیس‌جمهور برای آزاد کردن اسیرها توسط دشمن رد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان