Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rabies
/ˈreɪbiːz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هاری
1.The dog had rabies.
1. سگ هاری داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
rabid dog
rabid
rabble
rabbitlike
rabbit warren
raccoon
race
race car
race meeting
race relations
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان