Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ابرو بالا انداختن (از تعجب یا نارضایتی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
raise eyebrows
/reɪz ˈaɪˌbraʊz/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ابرو بالا انداختن (از تعجب یا نارضایتی)
1.I raised many eyebrows when I came in to work two hours late this morning.
1. من وقتی امروز صبح دو ساعت دیرتر سرکار رسیدم، همه ابروهایشان را بالا انداختند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ins and outs
rain on parade
going rate
rack brain
fat is in the fire
straw that break the camel's back
read like a book
luck of the draw
more the merrier
odd one out
کلمات نزدیک
raise a question
raise a hand
raise a child
raise
rainy season
raise money
raised floor
raisin
raison d'être
rake
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان