[صفت]

repellent

/rɪˈpɛlənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more repellent] [حالت عالی: most repellent]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 منزجرکننده مشمئزکننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: انزجارآور دافع
  • 1.The idea was slightly repellent to her.
    1. آن ایده کمی برایش منزجرکننده بود.
[اسم]

repellent

/rɪˈpɛlənt/
قابل شمارش

2 دافع دفع‌کننده، ضد

معادل ها در دیکشنری فارسی: دافع
  • 1.Insect repellent
    1. دافع حشرات
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان