[فعل]

to repent

/rɪˈpent/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: repented] [گذشته: repented] [گذشته کامل: repented]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توبه کردن پشیمان شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: استغفار کردن توبه کردن
مترادف و متضاد regret
  • 1.God welcomes the sinner who repents.
    1. خداوند پذیرای گناهکارانی است که توبه کنند.
  • 2.She had repented of what she had done.
    2. او از کاری که کرده بود پشیمان شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان