[قید]

ritually

/ɹˈɪtʃuːəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بر حسب آداب

  • 1.The children ritually kissed their parents on the cheek before bed.
    1. بچه‌ها بر حسب آداب، گونه‌های والدینشان را قبل از خواب بوسیدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان