[فعل]

to scour

/skaɪʊɹ/
فعل گذرا
[گذشته: scoured] [گذشته: scoured] [گذشته کامل: scoured]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساییدن (به‌منظور تمیز کردن) شستن، (با مالیدن چیزی زبر یا صابون) پاک کردن

  • 1.He decided to scour the sink.
    1. او تصمیم گرفت سینک را بساید.

2 دنبال چیزی گشتن زیرورو کردن (جایی یا چیزی) برای پیدا کردن

  • 1.We scoured the telephone directory for clues.
    1. ما دفترچه تلفن را برای پیدا کردن شماره او گشتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان