Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ساییدن (بهمنظور تمیز کردن)
2 . دنبال چیزی گشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to scour
/skaɪʊɹ/
فعل گذرا
[گذشته: scoured]
[گذشته: scoured]
[گذشته کامل: scoured]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ساییدن (بهمنظور تمیز کردن)
شستن، (با مالیدن چیزی زبر یا صابون) پاک کردن
1.He decided to scour the sink.
1. او تصمیم گرفت سینک را بساید.
2
دنبال چیزی گشتن
زیرورو کردن (جایی یا چیزی) برای پیدا کردن
1.We scoured the telephone directory for clues.
1. ما دفترچه تلفن را برای پیدا کردن شماره او گشتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
scoundrel
scottish terrier
scottish
scott
scotswoman
scourer
scourge
scouring pad
scout
scouts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان