[صفت]

shiny

/ˈʃɑɪ.ni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: shinier] [حالت عالی: shiniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درخشان براق

معادل ها در دیکشنری فارسی: برقی مشعشع
مترادف و متضاد bright glassy glossy matt
  • 1.She was wearing shiny black shoes.
    1. او کفش‌های سیاه براق پوشیده بود.
beautiful shiny hair
موهای درخشان زیبا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان