[اسم]

stance

/stæns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موضع دیدگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: موضع
مترادف و متضاد attitude stand
  • 1.The party is changing its stance on Europe.
    1. این حزب دارد موضعش را نسب به اروپا تغییر می‌دهد.

2 ژست حالت بدن، طرز ایستادن

مترادف و متضاد pose posture
  • 1.Jenny took up a stance with her feet slightly apart, ready to catch the ball.
    1. "جنی" با پاهای کمی از هم باز شده، آماده برای گرفتن توپ ژست گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان