[اسم]

teaching

/ˈtiː.tʃɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تدریس معلمی

معادل ها در دیکشنری فارسی: آموزش آموزگاری تدریس تعلیم معلمی
  • 1.He's always wanted to go into teaching.
    1. او همیشه خواسته است که وارد (شغل) تدریس شود.
  • 2.modern teaching methods
    2. روش های تدریس نوین
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان