[اسم]

terrorist

/ˈterərɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تروریست تروریستی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تروریست تروریستی
  • 1.The terrorists are threatening to blow up the plane.
    1. تروریست‌ها تهدید کرده‌اند که هواپیما را منفجر می‌کنند.
terrorist acts
اقدامات تروریستی
a terrorist group
یک گروه تروریستی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان