Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گشتاور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
torque
/tɔrk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گشتاور
نیروی گشتاوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گشتاور
1.the three-liter engine has lots of torque.
1. آن موتور (با حجم) سه لیتری نیروی گشتاوری زیادی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
torpor
torpid
torpedo boat
torpedo
toronto
torrent
torrential
torrential rain
torres
torrid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان