Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راهنمای گردش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tour guide
/ˈtʊrˌgɑɪd/
قابل شمارش
[جمع: tour guides]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
راهنمای گردش
مترادف و متضاد
tour leader
1.Our tour guide explained the church's history.
1. راهنمای گردش، تاریخ کلیسا را برایمان توضیح داد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
tour
toupee
toupe
tough luck
tough
tourer
tourism
tourist
tourist attraction
touristry
کلمات نزدیک
tour de force
tour
toupee
toughen up
toughen
tour operator
tourism
tourism campaign
tourist
tourist attraction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان