Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جاروبرقی زدن
2 . جاروبرقی
3 . خلأ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to vacuum
/ˈvækjuːm/
فعل گذرا
[گذشته: vacuumed]
[گذشته: vacuumed]
[گذشته کامل: vacuumed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جاروبرقی زدن
با جاروبرقی تمیز کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جارو کردن
جارو کشیدن
جارو زدن
1.Would you Vacuum the cake crumbs?
1. آیا خرده کیکها را با جاروبرقی تمیز میکنی؟
[اسم]
vacuum
/ˈvækjuːm/
قابل شمارش
2
جاروبرقی
to give a room a quick vacuum
اتاق را سریع جاروبرقی کردن
3
خلأ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خلأ
مترادف و متضاد
empty space
a vacuum pump
یک پمپ خلأ
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
vaccine
vaccination
vaccinating
vaccinated
vaccinate
vacuum-clean
vacuum cleaner
vagabond
vagrancy
vagrant
کلمات نزدیک
vacuous
vacillate
vaccine
vaccination
vaccinated
vacuum cleaner
vacuum flask
vagabond
vagaries
vagina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان