[صفت]

visible

/ˈvɪzəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more visible] [حالت عالی: most visible]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قابل‌رؤیت مشهود، نمایان

معادل ها در دیکشنری فارسی: پدید پدیدار پیدا نمایان مرئی
مترادف و متضاد observable perceivable perceptible hidden invisible
  • 1.Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
    1. قبل از اینکه ستاره‌ها قابل‌رؤیت شوند، آسمان بایست کاملاً تاریک گردد.
  • 2.The ship was barely visible through the fog.
    2. کشتی در مه به‌سختی قابل‌رؤیت بود.

2 شناخته‌شده مشهور

مترادف و متضاد evident obvious hidden invisible
  • 1.She is a highly visible environmental spokesperson.
    1. او یک سخنگوی محیط‌زیستی بسیار شناخته‌شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان