Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قابلرؤیت
2 . شناختهشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
visible
/ˈvɪzəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more visible]
[حالت عالی: most visible]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قابلرؤیت
مشهود، نمایان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدید
پدیدار
پیدا
نمایان
مرئی
مترادف و متضاد
observable
perceivable
perceptible
hidden
invisible
1.Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
1. قبل از اینکه ستارهها قابلرؤیت شوند، آسمان بایست کاملاً تاریک گردد.
2.The ship was barely visible through the fog.
2. کشتی در مه بهسختی قابلرؤیت بود.
2
شناختهشده
مشهور
مترادف و متضاد
evident
obvious
hidden
invisible
1.She is a highly visible environmental spokesperson.
1. او یک سخنگوی محیطزیستی بسیار شناختهشده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
visibility is low because of a dense fog.
visibility
viscous
viscosity
viscid
visible effect
visibly
visibly disappointed
vision
visionary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان