خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقطه کور (وسایل نقلیه)
2 . نقطه کور (از نظر دریافت امواج رادیویی)
[اسم]
blind spot
/blaɪnd spɑt/
قابل شمارش
1
نقطه کور (وسایل نقلیه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقطه کور
1.The rear-view mirror helps to reduce blind spots on both sides of the car.
1. آینه عقب به کاهش نقاط کور دو طرف اتومبیل کمک میکند.
توضیح درباره blind spot
بخشی از جاده که از آینهها قابل رویت نیست.
2
نقطه کور (از نظر دریافت امواج رادیویی)
تصاویر
کلمات نزدیک
blind obedience
blind man’s buff
blind hatred
blind faith
blind drunk
blindfold
blinding
blinding sunlight
blindly
blindness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان