1 . برادری
[اسم]

brotherhood

/ˈbrʌðərhʊd/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برادری

معادل ها در دیکشنری فارسی: اخوت برادری
مترادف و متضاد comradeship fellowship
  • 1.The group tries to promote a spirit of brotherhood among its members.
    1. گروه سعی می‌کند روحیه‌ برادری بین اعضایش به وجود آورد.
to live in peace and brotherhood
زندگی کردن در صلح و برادری
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان