خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غله (گندم و ...)
[اسم]
cereal
/ˈsɪr.iː.əl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غله (گندم و ...)
غله صبحانه، غلات (جمع)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غله
1.a bowl of breakfast cereals
1. یک کاسه غلات صبحانه
2.Wheat and oats are cereals.
2. گندم و جو دو سر (جزء خانواده) غلات هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ceramics
ceramic
cepheus
cephalopod
cephalic
cerebellum
cerebral
cerebral hemisphere
cerebral palsy
cerebrum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان