خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انشا
2 . قطعه موسیقی
3 . ساختار
4 . نگارش
5 . آهنگسازی
[اسم]
composition
/ˌkɑm.pəˈzɪʃ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انشا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انشا
نوشته
مترادف و متضاد
article
essay
paper
1.In the exam you will have to do a composition.
1. در امتحان باید یک انشا بنویسید.
a 500-word composition
یک انشای پانصد کلمهای
You need to write a 500-word composition.
شما باید یک انشای پانصد کلمهای بنویسید.
2
قطعه موسیقی
اثر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اثر
تصنیف
کمپوزیسیون
1.one of Beethoven’s finest compositions is this.
1. یکی از بهترین قطعههای موسیقی بتهوون این است.
2.This is a composition for violin and piano.
2. این یک قطعه موسیقی برای ویولن و پیانو است.
3
ساختار
ساخت، ترکیب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تالیف
ساخت
ساختار
مترادف و متضاد
constitution
structure
1.The two drugs are nearly identical in composition.
1. این دو دارو از نظر ترکیب تقریبا یکسان هستند.
2.There are recent changes in the composition of the workforce.
2. تغییرات اخیری در ساختار نیروی کار وجود دارد.
4
نگارش
تحریر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحریر
تدوین
ترکیببندی
تصنیف
نویسندگی
نگارش
انشا
1.An external contractor is providing us with computerized composition and typesetting.
1. یک پیمانکار خارجی، نگارش و حروفچینی کامپیوتریشده را برایمان فراهم میکند.
2.We had a class composition.
2. ما نگارش کلاسی داشتیم.
5
آهنگسازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آهنگسازی
تصاویر
کلمات نزدیک
composite
composer
composed
compose music
compose
compositor
compost
composure
compote
compound
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان