Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . متمرکز کردن
2 . متمرکز شدن
[فعل]
to concenter
/kənˈsɛntər/
فعل گذرا
[گذشته: concentered]
[گذشته: concentered]
[گذشته کامل: concentered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
متمرکز کردن
هممرکز کردن
2
متمرکز شدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
conceiver
conceive of
conceive
conceivably
conceivableness
concentrate
concentrated
concentrated fire
concentration
concentration camp
کلمات نزدیک
conceive
conceivably
conceivable
conceited
conceit
concentrate
concentrated
concentration
concentration camp
concentric
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان