Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کوتاه و بیادبانه
[صفت]
curt
/kɜrt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: curter]
[حالت عالی: curtest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوتاه و بیادبانه
سرسری، گستاخ
مترادف و متضاد
abrupt
blunt
brusque
polite
1.Andy was very curt with him.
1. "اندی" خیلی با او گستاخ بود [رفتار کرد].
2.His reply was curt.
2. جوابش کوتاه و بیادبانه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
curst
cursory
cursorius cursor
cursorius
cursorily
curta
curtail
curtail step
curtailment
curtain
کلمات نزدیک
cursory
cursor
cursive
cursed
curse
curtail
curtailment
curtain
curtain call
curtain rod
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان