خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مفتضحانه
2 . با کمال تأسف
3 . با ناراحتی
[قید]
dismally
/ˈdɪzməli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dismally]
[حالت عالی: most dismally]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مفتضحانه
informal
1.The party performed dismally in the election.
1. (آن) حزب در انتخابات عملکردی مفتضحانه داشت [مفتضحانه عمل کرد].
2
با کمال تأسف
متأسفانه
1.I tried not to laugh but failed dismally.
1. من سعی کردم نخندم، اما متأسفانه نتوانستم.
3
با ناراحتی
از روی ناراحتی
مترادف و متضاد
gloomily
miserably
1.She shook her head dismally.
1. او سرش را با ناراحتی تکان داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dismal
disloyalty
disloyal
dislodge
dislocation
dismantle
dismast
dismay
dismayed
dismember
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان