خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تظاهر کردن
[فعل]
to dissemble
/dɪˈsɛmbəl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: dissembled]
[گذشته: dissembled]
[گذشته کامل: dissembled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تظاهر کردن
پنهان کردن
مترادف و متضاد
conceal
pretend
1.an honest person with no need to dissemble
1. فردی صادق بدون نیاز به تظاهر کردن
2.I believe you are dissembling.
2. من معتقدم که شما دارید تظاهر می کنید.
3.she smiled, dissembling her true emotion.
3. او لبخند زد و احساس حقیقی اش را پنهان کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dissector
dissection
dissect
dissatisfy
dissatisfied
disseminate
dissemination
dissension
dissent
dissenter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان