خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سطل آشغال
[اسم]
dustbin
/ˈdʌstbɪn/
قابل شمارش
1
سطل آشغال
سطل زباله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سطل آشغال
سطل زباله
زبالهدان
مترادف و متضاد
garbage can
trash can
1.He threw the sandwich away in the nearest dustbin.
1. او ساندویچش را در نزدیکترین سطل زباله انداخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
dust storm
dust jacket
dust
dusky
dusk
dustcart
dustin
dusting
dustman
dustpan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان