1 . از بین بردن
[فعل]

to eradicate

/ɪˈrædəˌkeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: eradicated] [گذشته: eradicated] [گذشته کامل: eradicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از بین بردن ریشه‌کن کردن

  • 1.The disease that once claimed millions of lives has now been eradicated.
    1. بیماری‌ای که زمانی زندگی‌های بسیاری را از بین برده بود اکنون ریشه‌کن شده است.
  • 2.The government claims to be doing all it can to eradicate corruption.
    2. دولت ادعا کرده که تمام تلاشش را برای از بین بردن فساد انجام خواهد داد.
تصاویر
  •  تصویر to eradicate - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان