خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفر اکتشافی
2 . تسریع
[اسم]
expedition
/ˌek.spəˈdɪʃ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سفر اکتشافی
مترادف و متضاد
exploration
journey
voyage
1.We went to Africa for an expedition.
1. برای سفری اکتشافی به آفریقا رفتیم.
2
تسریع
شتاب، تندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تسریع
تصاویر
کلمات نزدیک
expedite
expedient
expediency
expectorant
expected
expeditionary force
expeditiously
expel
expend
expendable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان