خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخارج
[اسم]
expenditure
/ɪkˈspendɪtʃər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مخارج
هزینهها
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرج
هزینه
مخارج
1.a reduction in government expenditure
1. کاهشی در مخارج دولت
تصاویر
کلمات نزدیک
expendable
expend
expel
expeditiously
expeditionary force
expense
expense account
expenses
expensive
expensiveness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان