خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انفجاری
2 . خشن
3 . ماده منفجره
[صفت]
explosive
/ɪkˈsploʊsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more explosive]
[حالت عالی: most explosive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انفجاری
قابلانفجار، منفجره
1.Hydrogen is highly explosive.
1. هیدروژن بهشدت قابلانفجار است.
an explosive gas
یک گاز منفجره
2
خشن
عصبانی، انفجاری (رفتار)
1.Both men suddenly spoke in the same explosive tone of voice.
1. هر دو مرد ناگهان با یک لحن خشن صحبت کردند.
[اسم]
explosive
/ɪkˈsploʊsɪv/
قابل شمارش
3
ماده منفجره
1.The miners used explosives.
1. معدنچی ها از مواد منفجره استفاده کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
explosion
explorer
explore
exploratory
exploration
exponent
exponential
exponentially
export
exported
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان