1 . رفتن به سینما
[عبارت]

going to the movies

/ˈgoʊɪŋ tu ðə ˈmuviz/

1 رفتن به سینما

  • 1.After dancing, going to the movies is my favorite weekend activity.
    1. بعد از رقص، رفتن به سینما فعالیت مورد علاقه من در آخر هفته است.
  • 2.Ben listed his hobbies as watching TV, shopping, and going to the movies.
    2. «بن» تفریحات خود را تماشای تلویزیون، خرید و رفتن به سینما فهرست می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان