1 . بدون فکر کردن
[قید]

impulsively

/ɪmˈpʌlsɪvli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون فکر کردن آنی

مترادف و متضاد impetuously rashly
  • 1.She reacted impulsively to the loud noise.
    1. او بدون فکر کردن به صدای بلند واکنش نشان داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان