خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناخالص
2 . غیراخلاقی
[صفت]
impure
/ɪmˈpjʊr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impure]
[حالت عالی: most impure]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناخالص
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناخالص
1.Some of these drugs are highly impure.
1. برخی از این موادمخدر بسیار ناخالص هستند.
impure gold
طلای ناخالص
2
غیراخلاقی
ناپاک، فاسد
formal
old use
impure thoughts/motives
افکار/انگیزههای ناپاک
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
impulsively
impulsive
improvement
improved
improve
in
in-basket
in-between
in-migration
in-tray
کلمات نزدیک
impunity
impulsively
impulsive
impulse buying
impulse
impurity
impute
in
in a big way
in a bit of a state
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان